محل تبلیغات شما

سایه های خیال



بخاطر دارم آشنایی من با آثار مارکس ازطریق کتاب ها و مقالات افرادی بود که خود را مارکسیست می نامیدند و چند سالی بهاین حال مانده بودم و یقین داشتم که اندیشه مارکس همین است که این نویسندگان شرحداده اند .  تا اینکه به اامی آثار مارکس علی الخصوص کتاب کاپیتال را شخصامطالعه کردم تازه دریافتم که اندیشه مارکس کجا و اندیشه مارکسیست ها کجا . هیچنسبتی میان ایشان نیست . ایشان از مارکس یک پیامبر ساخته اند در صورتی که اندیشه واثار او را یا نخوانده اند یا اگر خوانده اند نفهمیده اند یا انچه را برداشت کردهاند که می خواستند .

مارکس در نامه ای به انگلس می نویسد :

" مواظب باشید طرفداران ما عقایدمان رابه یک نوع مذهب تبدیل نکنند بهر حال من به شما می گوییم هر قدر هم افکار من موردتوجه مردم قرار بگیرد خودم هرگز مارکسیست نخواهم شد . "

از این حرف می توان فهمید شخص مارکسنگران جزم اندیشی هواداران خود بوده است ولی انقلابیون متاسفانه به تذکر او توجهنکردند بخصوص دیگران و مردم ساده دل ان را به دین تبدیل کردند تا خودشان دکان داراین دین باشند . در هر حال مارکس نگفته بود رهبر انقلاب را به مرحله پیامبریبرسانید .

در عمل انقلابیون مارکسیست چون فاشسیت هابدنبال ساختن بهشتی بر روی زمین بودند ، رژیمهای کمونیستی شوروی و آلمان نازیدنبال یک هدف بودند و ان تبدیل انسان به موجودی بود که کاملا در اختیار پیشوا وکمیته مرکزی حزب باشد و نتیجه عملی این تفکر این شد که هم کمونیزم و هم فاشیزم خشنترین  رفتار را با انسانها کردند که یاد آور انگیزاسیون کلیسای کاتولیک دراروپا و جنگ های مذهبی است .

سران کلیسا گمان می کردند که باانگیزاسیون و جنگ های مذهبی می توانند با زور و فشار طبیعت انسان و عقاد و رفتاراو را بنام خدا تغییر دهند و در نهایت رژیم های کمونیستی در زمان ما هم کوشیدند کهانسان و عقاد و رفتار او را با خشن ترین روش بنام انسان تغییر دهند . خلاصه آنکهحکم راندن به درون و روان انسانها چه بنام خدا و چه بنام انسان هر دو فاجعه آفریدتجربه کمونیزم که میلیون ها کشته بجا گذاشت این مطلب را اثبات می کند . لنین وبلشویک ها با افکارشان همان فجایعی را ببار آوردند که دین داران متعصب کلیسا درطول تاریخ باعث آن شدند .

این بدبختی همه انقلاباتیاست که ادعای تحول در انسانها را دارند بغیر از روسیه این اتفاق در چین و کامبوجدر دوران خمر های سرخ هم رخ داد .

آناتول فرانس مینویسد : " جنون انقلاب این بود که لنین می خواست تقوی و فضیلترا بزور روی زمین بر قرار کند وقتی کسی می خواهد انسانهای جاهل و بی خرد را ناگهان به ادم های خردمند و عاقل و با گذشت تبدیل کند با فاجعه روبرو می شود لذا ناچار به اعمال خشونت بار دست میزند و عملا انها را به نیستی سوق می دهد "

 

پ ن : بزرگواریاز مجموع بزرگوارانی که ارادتی خاص به این حقیر دارند در پیامی خصوصی به مارکس والبته که این حقیر ، فقط بخاطر ان جمله معروف " دین افیون توده ها است "فحاشی ها کرده اند . اقا یا خانم بزرگوار ، چه بخواهید و چه نخواهید ، کارل مارکس یکیاز محور های تاریخ و جغرافیای بشریت است ، در تاریخ می توان بشریت را به پیش و پساز او تقسیم کرد ، و در جغرافیا ، بشریت در راست و چپ تفکر او جای می گیرند . انجمله ای که شما فرض ساخته اید و بر او تاخته اید ، بله صراحتا از مارکس و در کتاب"مقد مه ای بر فلسفه حق هگل" است ، البته من این را نیک می دانم که حضرتعالی تا کنون بجز این جمله هیچجمله ای را از مارکس نه تنها نخوانده اید بلکه حتی نشنیده اید ، متن کامل قطعه ایاز کتاب معروف مارکس را که جمله مورد نظر شما در ان است در زیر عینا نقل می کنم ،تا بلکه حداقل محض رضای خدای خودتان  اینچند خط را بخوانید .

رنج دینی٬ درآن ِ واحد٬ هم بیان رنج واقعی و هم اعتراضی برعلیه رنج واقعی است "
دین، آه مخلوق ِ مظلوم است٬ قلب جهان بی‌قلب٬ و روایط بی‌روح است
دین تریاک و تسکین دهنده ی توده‌هاست
اسپارتا در شب قبل از آخرین نبرد، در حالی که کاملادلتنگ و مضطرب است، به همسرش این‌گونه درد دل می‌کند که کاش ما بردگان هم خداییداشتیم که می‌توانستیم برایش دعا کنیم
بررسی تاریخی مذهب نشان می‌دهد که همه‌ی آنها -جز مذاهببسیار ابتدایی دارای دو ویژگی مشترکند
از سویی یک ساختار نهادی و ایدئولوژیک برای طبقات حاکمفراهم می کنند که با آن بتوانند حاکمیت خود را تحکیم و تداوم بخشند
و از دیگر سوی، مذهب آن‌چنان که توسط طبقات ستمدیده واستثمار شده تفسیر می‌شود، وسیله‌ای برای اعتراض و قیام می‌گردد"


آخرین جستجو ها

راه های آنی کسب درآمد از اینترنت و فروش فایلهای غیر قابل استفاده خودتان پایه اول تا ششم ابتدایی2- رضایی(چمران) مناقصات و مزایدات arropaschi اطلاعات,زندگی نامه بزرگان lnehcyccentge sarvar nosrati CartoonLand Wiki waisiscconcont مطلب مفید